چکیده:
آنچه در نوشتار حاضر به دنبال آن هستیم بررسی و تبیین ضرورت بحث از حرکت قطعیه و توسطیه است و این که چه آثار و پیامدهایی مترتب بر بحث حرکت بویژه حرکت جوهری است. وجود زمان و حرکت در خارج مورد اتفاق غالب حکما است اما آن چه منشاء اختلاف نظر فلاسفه شده؛ موجودیت یا عدم وجود دو نحوه اعتبار حرکت یعنی قطعیه و توسطیه در خارج است. فیلسوفان بزرگی چون ابن سینا و حاج ملاهادی سبزواری هم که منکر وجود حرکت قطعیه در خارج شده اند در سایر بحث های خود قایل به وجود زمان و حرکت در خارج اند اما عدم توجه ایشان به تطبیق حرکت قطعیه با زمان موجب ارائه این دیدگاه شده چرا که با انکار حرکت قطعیه باید منکر زمان هم شد. با دقت در تعریف حرکت قطعیه پی خواهیم برد که بیشترین انطباق را با تعریف حرکت و زمان دارد و همچنین زمان از لوازم حرکت قطعیه است. پس از اثبات این مطلب خواهیم گفت که اگر جایی بحث از حرکت می شود مراد حرکت قطعیه است و در پی آن با طرح بحث حرکت جوهری به آثار و نتایج مهم بحث حرکت چون؛ حرکت نفس، مسئله معاد، اتحاد عالم و معلوم، علم و ادراک خواهیم پرداخت.
کلمات کلیدی: حرکت قطعیه، حرکت توسطیه، حرکت جوهری، قوه و فعل، زمان.
. مقدمه
معمولاً اقوال درباب وجود خارجی حرکت را، به طور کلي، به سه دسته تقسيم ميکنند. يک قول، مدعي وجود حرکت است و آن را امري بديهي و مسلم تلقي ميکند. قول دوم مدعي است که حرکت، به معناي مورد نظر فيلسوفان، وجود عيني و خارجي ندارد. قول سوم قايل به تفصيل ميان حرکت توسطيه و حرکت قطعيه است.
به نظر انديشمندان مسلمانِ پس از ميرداماد، آنچه معمولاً پذيرفتني است، قول اول است و آنچه را که، به نظر اين دسته از فيلسوفان، ابنسينا پذيرفته، همان قول است. اما ابنسينا، به تصريح خودش، معتقد است که حرکت قطعيه يا، به تعبيري بهتر، حرکت به معناي «قطع» وجود ندارد؛ و آنچه وجود دارد، فقط حرکت به معناي «توسط» است.
«حال، اين دیدگاه پرسشهايي را به وجود ميآورد. مثلاً، اگر زمان مقدار حرکت قطعيه است، چگونه ميتوان به وجود زمان باور داشت، اما حرکت قطعيه را انکار کرد؟»[1] «اگر زمان امر حقيقي و عيني است، چنانکه ابن سينا بدان معتقد است، و اگر زمان مقدار حرکت قطعيه است، لازمه حتمي انکار حرکت قطعيه گرفتار شدن در دام تناقض است. چگونه ميتوان چنان تناقضي را به انديشمندي همچون ابنسينا، آن هم در يک کتاب، منتسب کرد؟ در حالي که گفتهاند:«و الشيخ اجل شأنا و ارفع محلا من أن يناقض نفسه في کتاب واحد».[2] «آنگاه اين را نيز بايد بپذيريم که لازمه انکار حرکت قطعيه و تنها به حرکت توسطيه معتقد شدن، انکار اصل وجود حرکت، به معناي حدوث و تغيير تدريجي، و پيوستن به اردوگاه منکران حرکت و، در واقع، پذيرش موجودات آني است،»[3] «چگونه ميتوان ابن سينا را منکر حرکت دانست؟ بنابراين، انکار حرکت به معناي قطع نتايج و لوازمي دارد که به آساني نمي توان آنها را پذيرفت، و از اين رو، انکار حرکت قطعيه، امري غيرمنطقي و نامعقول خواهد بود.
از آنجا که اين اشکالات و تناقضات، آشکار و غير قابل پذيرش مينمايد و نه تنها در شأن ابنسينا نيست، بلکه در شأن هيچ فيلسوفي نيست، شهيد مطهري تأسف ميخورد از اينکه حاج ملاهادي سبزواري در اين مسأله، برخلاف معمول، از صدرا متابعت نکرده، يعني همچون ابنسينا حرکت قطعيه را انکار کرده است. » [4] به اين دليل است که معمولاً متفکرانِ پس از ميرداماد درصدد برآمدهاند تا راهحلي براي آن بينديشند و نظر ابنسينا را در مورد حرکت قطعيه تأويل نموده و تفسير ديگري، که هرچند خلاف تصريح خود وي است، ارائه نمايند.
بنابراين، يک راه حل مشکل مذکور آن است که با وجود انکار صريح ابنسينا و حاجي، سخن آنان در نفي حرکت قطعيه را تأويل نماييم، چنانکه پس از ميرداماد چنين ادعا ميشود. يعني سخن ابنسينا در بحث حرکت قطعيه را بايد درپرتوي سخنان ديگر او که صراحت تام در پذيرش وجود خارجي حرکت و زمان دارند، تفسير و تعبير کرد. به دليل اينکه وي در مواردي تصريح دارد به وجود عيني زمان و حرکت، هردو. در نتيجه، ميبايست عبارت وي را درباب انکار حرکت قطعيه، که لوازم باطل دارد، ناديده انگاشت. براين اساس، به دست ميآيد که در بحث وجود حرکت قطعيه همگان اتفاق نظر دارند و وجود آن را ميپذيرند. در نتيجه، لوازم باطل مذکور (يعني انکار حرکت و زمان) نيز مترتب نخواهد بود.
اما به نظر ميرسد چنين تأويلي بيش از «اجتهاد» دربرابر «نص» نيست. زيرا ابنسينا نه تنها حرکت قطعيه را انکار ميکند بلکه بر آن استدلال نيز مينمايد. با وجود اين تصريح، چگونه ميتوان نظر وي را درباب حرکت قطعيه تأويل کرد و وي را ملزم به پذيرش حرکت قطعيه نمود؟ بنابراين، نمي توان به آساني اين راه حل را پذيرفت.
[1] . ملّاهادی سبزواری، شرح منظومه، (تصحیح حسن زاده آملی)، (قم،ناب، 1422)، ج 4، ص 328.
2 . صدر المتألهين، الحکمة المتعالية في الالحکمة المتعالية العقلية، (بيروت: دار احياء التراث العربي، 1419)، ج3، ص35.
- محمد تقي مصباح يزدي، تعليقة علي نهاية الحکمة، (قم: مؤسسهی در راه حق، 1405ه.ق)، ص 299.
4 . مرتضي مطهري، مجموعه َآثار، درسهاي الحکمة المتعالية (مبحث حرکت)، (تهران، انتشارات صدرا، 1386)، ج11، ص72.
فهرست
عنوان صفحه
فصل اول : کلیات 1
1-1. مقدمه 2
1-2. پیشینه مسأله 3
1-3. روش تحقیق 7
1-4. ساختار تحقیق 7
فصل دوم: مفاهیم و مبانی مربوط به بحث حرکت 9
2-1. قوه و فعل: 10
2-2. تعریف حرکت 17
2-2-1. تعریف قدما از حرکت 20
2-3. ماهیت حرکت 26
2-4. انقسام حرکت 30
2-5. حرکت قطعیه 32
2-6. حرکت توسطیه 35
2-7. حرکت اشتدادی 36
فصل سوم : تاریخچه بحث 38
3-1. فارابی 39
3-2. ابن سینا 39
3-3. بهمنیار 42
3-4. میرداماد 43
3-5. ملاصدرا 46
3-6-1. حكيم سبزواري 56
3-6-2. علامه طباطبایی 58
3-6-3. استاد مطهری 60
3-6-4. استاد مصباح یزدی 61
فصل چهارم: حرکت قطعیه یا توسطیه 63
4-3. ادله قائلین به حرکت توسطیه 72
4-4. ادلّه منکرین وجود خارجی حرکت توسطیه 73
4-5. ديدگاه علامه طباطبائي در مورد حركت توسطيه و قطعيه 74
4-6. بررسی و تحلیل اقوال 78
فصل پنجم : حرکت جوهری و آثار و نتایج آن 82
منابع 129
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.