فصل اول: تعاريف و مفاهيم جهانگردي
صنعت مسافرت و جهانگردي به عنوان بزرگترين و متنوعترين صنعت در دنيا به حساب ميآيد. بسياري از كشورها اين صنعت پويا را به عنوان منبع اصلي درآمد، اشتغال زايي، رشد بخش خصوصي و توسعه ساختار زيربنايي ميدانند. صنعت جهانگردي در سراسر دنيا، به ويژه در كشورهاي در حال توسعه، كه شكلهاي ديگر اقتصادي مانند توليد يا استخراج منابع طبيعي به صرفه نيست، بسيار مورد توجه ميباشد.
مردم به دليل متعدد و مختلفي به مسافرت ميروند. رشد سريع و قدرتمند جهانگردي در مدتي نسبتاٌ كوتاه، باعث شده است كه تأثير فراواني بر مسافرتهاي تجربي بگذارد. در ابتدا، مسافرت و جابهجايي به مكانهاي دور، بعيد به نظر ميرسيد و از نظر مالي بيشتر مردم توانايي اين كار را نداشتند. ميهمانخانهها و رستورانهايي در نقاط مختلف به صورت يكي از اقلام عمده بودجة شهرهاي بزرگ درآمدند م همگي درصدد ايجاد مكانهايي كنار فرودگاهها راههاي اصلي و مناطق روستايي برآمدند. خدمات مهمي كه آژانسهاي مسافرتي و دستاندركاران و متصديان امور مسافرتي ارائه ميدادند، و كارهايي را كه دفاتر گردشگري در بخش دولتي انجام ميدادند و سرانجام فناوري پيشرفته، همه باعث شدند كه مسافران بالقوة كنوني بتوانند سفرهايي سالم، بيخطر، آرام و لذتبخش انجام دهند.
تعريف« مسافرت و جهانگردي »
نياز به ارائه تعريفي از واژگان فني
بحث درباره اصطلاحات و واژگاني فني كه در اين صنعت پويا مورد استفاده قرار ميگيرند، حائز اهميت است. بيشتر لغتنامه واژة ساده مسافرت[1] را عمل جابهجايي تعريف كردهاند، كه البته در مفهوم جهانگردي اين واژه تعريف ديگري دارد. با توجه به هدف اين كتاب، مسافرت بدين گونه تعريف ميشود: «عمل جابهجايي به خارج از جامعه براي تجارت يا تفريح و نه براي انجام كار روزمره يا تحصيل» (گي، ماكنز و چوي، 1989، ص12)[2]. براي اين كه مسافرت نوعي صنعت به حساب آيد، بايد در ساية اين گونه فعاليتها نوعي ارزش اقتصادي ايجاد شود.
با درك واژگان و مفاهيم اصولي كه در محتواي مسافرت و صنعت جهانگردي به كار برده ميشود، چارچوبي ارائه ميشود كه بيشتد بحثهاي مربوط به اين صنعت بر اساس آن است. به علت ناملموس بودن ماهيت اين صنعت، از نظر واژهشناسي، تعريف عمومي ارائه شده كه از جهات مختلفي حائز اهميت است.
با استانداردشدن واژگان از جانب دستاندركاران و گروههاي ذيربط اين اطمينان به وجود ميآيد كه از اصطلاحات و عبارتهاي مشابهي استفاده شود و مانع از هر نوع تحريف و سوءتفاهم گردد. از اين رو، تعريفي واحد براي دستاندركاران و مديران اجرايي مناطق يا كشورهاي مختلف اين صنعت كه ميخواهند دربارة مسائل جهانگردي و مسافرت بحث كنند، بسيار ضروري است.
گذشته از اين، برنامهريزان با داشتن تعريفهاي استاندارد جهت اتخاذ تصميمات تجاري قادر خواهند بود كه از دادههاي مقايسهاي استفاده كنند. به هر حال، نميتوان فرض را بر اين گذاشت كه تعريف واحدي مورد قبول همگان واقع شود. در نيمة اول قرن بيستم، ورود و خروج مسافران و جهانگردان در بسياري از كشورها به ندرت ثبت ميشد و اگر هم اين كار انجام ميگرفت روش ثبت از كشوري به كشور ديگر فرق ميكرد. در ضمن شمارش نهايي اين مسافران و جهانگردان، به علت وجود تعريفهاي مختلفي از جهانگردان، امكان نداشت و فقط از روي گذرنامه هاي افراد خارجي امكان اين ثبت ايجاد ميشد.
سرانجام، با ارائه تعريف استانداردي از اين صنعت، پژوهشگران جهانگردي، دربارة صنعت مربوطه مفروضات علمي قابل اتكايي ارائه دادند؛ از اين رو، اين صنعت به سرعت گسترش يافت، به صورتي كه پژوهشگران جهانگردي، تصميمگيرندگان بخش عمومي و مديران اجرايي بخش خصوصي را ترغيب كردند كه باعث شود اين صنعت نقش فوقالعادهاي در سيستم اقتصاد جهاني ايفا كند. صنعت جهانگردي به عنوان يك رشته آموزشي و علمي نوين هنوز فاقد تحقيقاتي است كه در ساير رشتههاي بازرگاني مشاهده ميشود. پس از پذيرفتن تعريف استاندارد، پژوهشگران ميتوانند با شرايط بهتري دادههاي مقايسهاي را جمعآوري كنند و در اين زمينه تحقيقات معنادارتري ارايه كنند.
تعريف جهانگردي
در مارس 1993، كمسيون آمار ملل متحد، تعريف ارائه شده از جهانگردي توسط سازمان جهاني جهانگردي را پذيرفت. بر اساس اين تعريف، جهانگردي عبارت است از: «مجموع فعاليتهاي افرادي كه به مكانهايي خارج از محل زندگي و كار خود به قصد تقريح و استراحت و انجام امور ديگر مسافرت ميكنند و بيش از يك سال متوالي در آن مكانها نميمانند.»
اين تعريف، به بعد «تقاضا»ي جهانگردي توجه و تأكيد دارد. تعاريف ارائه شده از جهانگردي معمولاٌ هر دو بعد «عرضه» و«تقاضا»ي جهانگردي را مد نظر قرار ميدهد. تعاريفي كه متوجه بعد «عرضه» جهانگردي هستند، بر محصولات و خدمات ارائه شده به جهانگردان متمركز ميباشند؛ در حالي كه تعريفهاي مربوط به بعد «تقاضا»ي جهانگردي بر رفتار جهانگردان و آنچه آنان دارند و جستجو ميكنند، تمركز ميكنند.
جهانگردي، اگر چه يك بخش اقتصادي محسوب ميشود، اما فعاليت اقتصادي چند بخشي است. به همين علت اقتصاددان و دولتمردان، طبقهبندي و هماهنگ كردن آن را بسيار مشكل مييابند. تعيين محدودة جهانگردي در كليت، در واقع مشكل و دشوار است و به همين علت فعاليتي است كه هم تعريف آن و هم مديريت آن بسيار دشوار است.
به جهانگردي بايد از ديدة تعاملي بين عرضه و تقاضا نگريست؛ طراحي و توسعة يك محصول، به منظور مرتفع ساختن يك نياز. همين تعامل است كه آثار اقتصادي، زيستمحيطي، اجتماعي، فرهنگي و ديگر آثار را تعريف ميكند.
راههاي بسياري براي بررسي فعاليت جهانگردي وجود دارد. يك راه اين است كه جهانگردي را به سه مرحله تقسيم كنيم:
- آنچه پيش از ترك خانه روي ميدهد (مطالعة مواد تبليغاتي يعني آگهيها و …، انتخاب مقصد، خريد و…)
- آنچه در راه رفتن به مقصد معين شده و برگشت از آنجا روي ميدهد (مسافرت، عزيمت، ورود).
- آنچه كه در مقصد براي مسافر اتفاق ميافتد (خاطرات و رضايتمنديها، نارضايتيها و دلخوريها).
تعاريف
سازمان جهاني جهانگردي[3](كه بسياري از دولتها در آن عضويت دارند) راهي را براي ارائه تعريفي عمومي از جهانگردي نشان داده است. در سال 1991، سازمان جهاني جهانگردي و دولت كانادا كنفرانس بينالمللي دربارة مسافرت و آمارهاي جهانگردي در اتاوا، كانادا تشكيل دادند كه نظر و پيشنهادهايي مربوط به جهانگردي (تعريف و طبقهبندي آن) ارائه دادند. تعاريفي كه در زير آمدهاند مبتني بر تعريفهايي هستند كه سازمان جهاني جهانگردي از جهانگردي و جهانگردان ارائه نموده است:
- جهانگردي[4]: به عمل فردي كه به مسافرت ميرود و در آن مكان كه خارج از محيط زندگي وي است براي مدتي كمتر از يك سال جهت تفريح، تجارت و ديگر هدفها اقامت نمايد، گفته ميشود.
- جهانگرد[5]: (بازديد كننده يك شبه): كسي كه حداقل يك شب در يك اقامتگاه عمومي يا خصوصي در محل مورد بازديد، به سر برد.
[1] – Travel
[2] – Gee, Makens, & Choy, 1989, p. 12
[3] – World Tourism Organization (WTO)
[4] – Tourism
[5] – Tourist